گیلک_مثل

http://uupload.ir/files/cbez_%D8%AF%DB%8C%DA%AF.jpg

گیلک_مثل

دیگ خُو سَرپوش

پیدا گوده

کنایه به اینکه فلانی لنگه خودشو پیدا کرد

یعنی قابلمه درپوش خودشو پیدا کرده

loulemancity

 

گیلک_زبان

گیلک_زبان

در پاسداشت زبان کهن گیلکی

چند واژه گیلکی با معانی آن

آبَ بوستَن = آب شدن ، وا رفتن ، از حالت انجماد در آمدن و همچنین از فرط خجالت آب شدن .

آبادَ کودن = آباد کردن .

آبَ کودن = آب کردن ، ذوب کردن و هر چیزی را با زبان بازی و به هر صورت از سر باز کردن .

آب بیده = آب دیده ، آب افتاده ، نم کشیده ، باران خورده و آب کشیده .

آب جَکَفتَن = آب افتادن ، آب افتادن دهان ، و همچنین آب افتادن و آبکی شدن خوراک مانند : آش و یا شله زرد .

آبجی زَنَی = خاله زنک .

آب اوسَدَن = آب برداشتن ، آب کشیدن یا برداشتن آب از چاه .

آب چشمه ای = پخش کننده آب چشمه محله چمارسرا بین منازل رشت در قدیم را آب چشمه ای می گفتند . در زمانی که رشت فاقد لوله کشی آب بود و آب چاه بسیاری از منازل به دلیل آهکی بودن کیفیت لازم را نداشت ، عده ای آب چشمه چمارسرا را با اسب و الاغ و گاری به شهر آورده و به اهالی می فروختند . آب چشمه فقط مصرف آشامیدنی داشت و هر آب چشمه ای ، محله ای را در تحت اختیار خود داشت و در قلمرو خود آب آشامیدنی ( مشترکین ) را تامین می کرد . هر سطل آبِ چشمه به بهای ( ده شاهی تا یک قران ) به دست مصرف کننده می رسید.